به سلامتی و میمینت و مبارکی داریم به روز معلم نزدیک میشیم .
امروز دخترم با آب و تاب از برنامه هاشون واسه جشن این روز می گفت ... دور هم نشستن های یواشکی زنگ تفریح و پچ پچ کردن ها و مثلا برنامه ریزی دور از چشم معلم ... همون هایی که هرکدوممون خاطرات شیرینی ازشون داریم ... انصافا چقدر حس بزرگ بودن بهمون دست میداد!!
این طور که می گفت قراره سه چهار نفر برف شادی بیارن و یکی هم نخ شادی ( که هرچی توضیح داد من نفهمیدم چیه!!) دو نفر هم کیک سفارش دادن و خلاصه قراره یه جشن پروپیمون واسه معلمشون بگیرن و به قول خودش "سوپرایزش" کنن!
در تمام مدتی که با لبخند به حرف هاش گوش میدادم تو ذهنم چیزی فریاد می زد : پس مطهری چی؟!
واقعا چطور می تونم این همه شادی دخترم رو گره بزنم به شهادت و در خون غوطه خوردن اون مرد فرزانه؟ مطمئنم اگه داستان شهادت ایشون رو واسه دخترم تعریف کنم تمام خنده هاش تبدیل به گریه میشه ...
و باز همون سوال همیشگی ... آیا واقعا نمی شه روز تولد این فرد بزرگ رو روز معلم انتخاب کرد تا جشن گرفتن ما با غم از دست دادن این دانشمند بزرگ یکی نشه؟
درسته که در فرهنگ و اعتقاد ما ، شهادت ، بزرگترین خوشبختی و فضیلت برای خود شهید هستش ولی حقیقت اینه که جای خالی این چنین شخصیت هایی در دنیای ما با هیچی پر نمیشه و نبودشون واقعا غصه داره....